امروز زود از خواب بیدار شدم،چون دیشب زود خوابم برد،جلو تی وی،در حین تماشای silo ،که وقتی تموم شد میام درباره اش مینویسم،چون تصمیم دارم درباره فیلم و سریال هایی که میبینم،و کتاب هایی که میخونم،اینجا بنویسم

از ساعت ۹ صبح که بیدار شدم،گوشیم دستمه

متاسفانه یه بخش زیادی از تایمم رو اینستا گرفت،که کاش هیچقت نرم سراغش

یه بخش دیگه اش سر زدن به وبلاگ های مختلف

داشتم با یه فایلی سر و کله میزدم،چند تا چیزو امتحان کردم تا بالاخره باز شد،و یه لحظه این مطلب به سرم زد که من از میم چیزای زیادی یاد گرفتم،شاید تو ظاهر مسائل فنی و یه سری اطلاعات کامپیوتری باشه،اما بنظرم مهم ترین چیزی که ناخودآگاه ازش یاد گرفتم،ور رفتن با مشکل و به نتیجه رسوندن چالشه

من و میم رفتارها و عادات خوب و بد زیادی داریم،که قاعدتاً به هم دیگه چه خودآگاه و چه ناخودآگاه ،انتقال میدیم

فکر کردن بهشون جالبه

من جان،نترس و با چالش ها روبرو شو و باهاشون انقدر ور برو تا به نتیجه برسی،چه موفق،چه ناموفق ،چون تو همین راهه که یاد میگیری