این روزها زیاد سرحال نیستم

بنظرم یکی از دلایلش pms هستش،ولی خب باید باهاش کنار بیام

خوابم به شدت زیاد شده،۱۲ ساعت از ۲۴ ساعت رو میحوابم و هنوز کافی نیست

آیا اثرات داروه؟نمیدونم

چون ولبانی که قرار بود اشتها رو کم کنه،بر عکس عمل کرد،شاید روی خوابم اثرش اینجوریه

چند وقت پیش که داشتم هر روز به یکی از ۳۶۵ سوالات جواب میدادم(که خیلی وقته سراغش نرفتم)،پرسیده بود یه کاری رو توصیف کن که باعث میشه از کامفورت زونت خارج بشی،و به گمانم همونجا بود که جوابی نداشتم و ادامه اش ندادم،

ولی امروز بجای باشگاه رفتن،چند تا کتاب با خودم برداشتم و رفتم یه گوشه ی دنجی که با میم،زمان دوستی مون می‌رفتیم ،و کتاب خوندم،انقدر خواب بهم فشار میاورد که آخر سر رو آوردم به پومودورو!

به محض اینکه برگشتم خونه،با میم خوابیدیم،حتی نهار نخوردیم

البته یه چیز دیگه هم هست

یه کاری رو شروع کردم،به اسم صفحات صبحگاهی

هر روز صبح،قبل از هر کار دیگه ای،اون سه صفحه از دفتر باید پر بشن،و این دو روز شیره ی جون من رو گرفته

مخصوصا که دیروز چون برونریزیم یکم عمیق شد،دیگه تا آخر شب که بیهوش شدم،کلافه بودم،حتی چند بار گریه کردم،دوش گرفتم،به خودم رسیدم،ولی همچنان حالم بد بود،حتی چند بار خواستم بیام اینجا و بنویسم،ولی جون نداشتم

خلاصه که دارم پیش میرم،تمیخوام زیاد سخت بگیرم،چون خوده روند پیسرفت سخت و طاقت فرسا هستش،الانم که موقع خوبی از سیکل ماهانه نیستش و باید مراعات کنم که اذیت نشم

راستی ،بالاخره اکانت گودریدز ساختم و میحوام با وجود خواب آلودگی و کلافگی،کتاب بخونم و جلو برم

گور بابای pms،گور بابای insecurity ،گور بابای بقیه با نظرات چرت شون!