137.قیدت رو میزنم
میم
قلبم داره میترکه
انقدر اشک ریختم که دیگه اشکی نمونده
هرچند فعلا چون اومدیم مهمونی تمومش کردم
وگرنه تا فردا میتونستم گریه کنم
و تو هم بی تفاوت ادامه بدی به رفتارت
روز به روز بیشتر به عقاید ا...لامی مقید میشی
و میفهمم میخوای هرجوری شده من رو هم هدایت کنی
این یک سال هرچی با دوستام بیرون رفتم،زهرمارم کردی
و حالا هم فیلم جدیدت اینه که نمیزاری بیرون برم
چون ارازل میرن کافه
و کلی چرت و پرت دیگه
هرچیز دیگه ای که ازت تحمل کردم،این یکی رو اصلا نیستم
و قیدت رو میزنم
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ ساعت 16:53
توسط همان بلابلا
|