میم

قلبم داره میترکه

انقدر اشک ریختم که دیگه اشکی نمونده

هرچند فعلا چون اومدیم مهمونی تمومش کردم

وگرنه تا فردا میتونستم گریه کنم

و تو هم بی تفاوت ادامه بدی به رفتارت

روز به روز بیشتر به عقاید ا...لامی مقید میشی

و میفهمم میخوای هرجوری شده من رو هم هدایت کنی

این یک سال هرچی با دوستام بیرون رفتم،زهرمارم کردی

و حالا هم فیلم جدیدت اینه که نمیزاری بیرون برم

چون ارازل میرن کافه

و کلی چرت و پرت دیگه

هرچیز دیگه ای که ازت تحمل کردم،این یکی رو اصلا نیستم

و قیدت رو میزنم