163.کاش من هم درک میشدم یکم
با این حال داغونم،بهت زنگ زدم مامان
چون از خاله شنیدم که روده ات خونریزی کرده
چرا انقدر خودت رو آزار میدی؟
خودت،من رو،بابا رو
تا تقی به توقی هم میخوره،خونریزی روده ات شروع میشه
بخدا که ویران ترینم این روزها
و نمیدونم اگر اینجا هم نمینوشتم،باید چکار میکردم
چون حتی یه دوست ندارم که درد دل کنم
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 18:37
توسط همان بلابلا
|