165.بسه دیگه
دارم رسماً میپزم از گرما
روزی دو بار دوش سرد هم جواب نیست
از تک تک سلول هام عرق میچکه
و راستش اون وسط ها اشک هام رو ول میدم
و صورتم سرتاسر خیس میشه
به این دقت کردم که حتی خودم رو از محیط تمیز و مرتب ،محروم میکنم
چرا؟
چون نمیخوام میم بدون انجام هیچ کاری،ازش لذت ببره
خوندم که انجام یه سری کارها میتونه حالت رو بهتر کنه
تصورشون هم یکم بهم جون داد
اما به هر کدوم که فکر میکنم،میم هم یه حالی میبره،و من این رو نمیخوام
یه چیز دیگه که بشدت رو مخم رفته،شروع کردن و تموم نکردنه
همیشه اینطوری بودم،اما خب حس میکردم یه مدت بهتر شدم
از کتاب و سریال بگیر،تا درست کردن یه غذا
حتی یه فیلم دو ساعته رو به زور تو یه هفته تموم میکنم
بینش چکار میکنم؟
بازی های چرت و پرت یا نهایتاً سودوکو
کلی بسته پستی رفته دم خونه مامان،و برگشت خوردن به اداره پست
و من حتی کد رهگیری هم ندارم
حتی نمیتونم صبح از خواب پاشم و برم پیگیری
دیگه بهداشت و بانک رفتن،پیشکش
کاش تموم شه این روزهای گند و تکراری