برات نوشتم کاملاً بهم ثابت شده که دوستم نداری،حداقل طبق تعریفی که از علاقه و احترام دارم

و برا خودم پینش کردم

پین قبلیم می‌دونی چی بود؟

تو این دوران حتی از یه بغل و همدلی ساده،دریغ میکنی؛امیدوارم فراموش نکنم

و این تو صفحه چتی هست که حرفای قشنگ فقط پین میشدن

انگار حرف قشنگی نمونده،چون چیزی رد و بدل نمیشه

امروز که بعد از کلی بدخلقی ،رفتیم دکتر(و پیش دکتر هم از خوابم غر زدی)،رفتیم بازار

دولینگوم شده ۵۱۵

و تو هنوز جایزه ی ۵۰۰ روزم رو ندادی

انقدرررر بد اخلاق و بی حوصله بودی،که سر و تهش رو با یکم خرید خونه هم آوردم

تو ماشین گفتم یه چیزی بگم ؟

گفتی اصلا حال و حوصله خونه خاله ات رو ندارم

گفتم چیز دیگه ای میخواستم بگم

دلم کباب میخواد

گفتی الااااااان؟؟؟؟

آره میم همون الان دلم کباب میخواست،ساعت ۸.۵ شب دلم کباب میخواست ،کجاش انقدر تعجب داشت؟

و وقتی نزدیک خونه بودیم،گفتم همش تو ذوقم میزنی

داشتم حرف میزدم که داد زدی و ساکت شدم

امشب رو کاناپه میخوابم

ولی خیلی دلم گرفته