میم

امروز بهت گفتم بعنوان همسرم خیلی تو تفریحات من کم کاری

و جوابت ؟

گفتی پاشم بشکن بزنم برات؟

متنفرم از بی تربیتی هات

میدونی،شاید الکی دارم تقصیر رو گردن خودم میندازم

اما خب با خودم میگم شاید اگر سطح توقعاتم بالاتر بود،شرایطم بهتر بود

اما خب چه کنم که با یه پیاده روی کوچیک تو بافت قدیمی شهر،خوشحال میشم

یا حتی یه دور کوچیک با ماشین و دیدن چهار تا درخت

میم

از همین الان میدونم که تولدم قراره به افتضاحی قبلی ها باشه

و کاش کلا کاری نکنی

تا چند وقت پیش هی یادآوری کردم

اما خب خفه خون گرفتم،چون حتی یادآوری هام اهمیتی ندارن

شاید اگر تو این مورد هم سخت گیر بودم،تولد های بهتری نسیبم میشد

اما من فقط و فقط دلم میخواد کیکی رو داشته باشم که طرحش برای منه

فکر کردی دربارش،سرچ کردی،ایده دادی

کادو هم همینطور،اما خب تو نه کادوی گرونی میگیری،نه چیزی که بهش فکر شده

رندوم ترین چیز،اون هم با دخالت دادن مستقیم خودم

همون قضیه که گفتم،میریم بیرون،یه چیزی میگیریم و میگی خبببب این هم کادو تولدتتتتت