179.هضم نمیشه برام
باز هم برای نوشتن مطلب،دو دل شدم
با دوست میم حرف زدیم
بیشتر حول ازدواج
برگشتیم خونه،و این مکالمه بین من و میم،ادامه پیدا کرد
چیزهایی شنیدم که مغزم سوت میکشه
نه اینکه موضوع کلا برام عجیب غریب باشه
چیزی که بهم شوک وارد کرد،نزدیکی این قضیه به من بود
افرادی که بارها باهاشون مکالمه و معاشرت داشتم
آدم فضایی نبودن،خارج از کشور زندگی نکردن،فقط یه سری آدم معمولی که دور و ورم دیدم
آخه حتی تو فضای مجازی هم چیزی نخوندم ،جایی که فکر میکردم سانسوری نیست
قضیه اینه،یه سری آدم ها هستن که بصورت زوج جمع میشن ،و رابطه جنسی برقرار میکنن
جدا و حتی با هم
مگه میشهههههههه
یعنی وقتی این رو شنیدم،و اینکه یه سری آدم ها هستن که به تعداد زیاد روابط با افراد مختلف افتخار میکنن،از همه متنفر شدم
همون بهتر که تنها بمونم
چه وضعشه
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ ساعت 0:10
توسط همان بلابلا
|