181.درد دارم
برنامه ام چی بود؟
برم خونه خاله،که خاله ها و دختر خاله ها رو ببینم
یه سر بزنیم مجلس ختم
و باهاشون خوش بگذرونم
اما سر ناهار،به میم گفتم خواهش میکنم انقدر غذات رو نریز
و میم سرم داد کشید
جدیداً خیلی عادت کرده و انجام میده
دلم شکست
لقمه تو دهنم سنگ شد
و با گریه اومدم رو تخت
منت کشیت اما زیاد طول نکشید
رسیدی به کشیدن مچ دستم و داد زدن و زور گفتن
اما بی محلت کردم
و میکنم
من امروز هم تو خونه میمونم
و یه روز دیگه هم به اینکه چقدر ازت بدم میاد و چرا باهات حرف میزنم،فکر میکنم
امروز که بیدار شدم،نخواستم حالت تهوعم اذیتت کنه و بیدار شی،رفتم بالا که حتی صدام نیاد
اما تو چکار کردی؟
به محض اینکه بیدار شدی،بهم زنگ زدی و گفتی بیا اتاق رو تمیز کن،اینجوری نمیتونم کار کنم
اتاق رو مرتب کردم و حسابی میز کارت رو تمیز کردم
و تو،تو اکسپلور میگردی تا عصر شه و دوست جونی هات رو ببینی
بشکنه دستت ،بمیری با این منت کشی