182.مهمون ناخوانده
گوشیم بشدت خنگ بازی در میاره
خیلی وقته رسیدگی نکردم
اما خب واقعاً حوصله ام نمیکشه
حتی باید هارد رو هم مرتب کنم
با اینکه لپ تاپ همین الان هم جلو رومه،نمیتونم خودم رو راضی کنم
برای فردا به لبست بشدت بلند بالا نوشتم ،همش هم کارهای خونه
برای شنبه شب مهمون دعوت کردیم،هرچند به میم گفتم کنسلش کن به بهانه ای،اما فکر نکنم حرفم رو گوش بده
دلیلم اینه که طرف سرخود خواهرش و دامادشون رو دعوت کرده بیان
خب من با خوده طرف راحت ترم،هرچند بارها گفتم ساده ترین مهمونی هم کلی دردسر داره
اما خب خیلی خیلی زورم میاد یه زوج جوان ادایی بیان خونه مون
از اول بهار،تمیزکاری عمیق انجام ندادم،به امید اینکه بزودی میریم
اما خب ظاهراً باید فردا و پس فردا مثل سگ جون بکنم که خونه تمیز شه،و با این اوضاع داغونم غذا و سالاد و دسر درست کنم
دیگه میوه و شیرینی و خوراکی،بماند
گریه ام میگیره بخدا
ساده ترین غذا رو هم گند میزنم توش جدیدا
خب چی ارائه بدم بهشون واقعاً
اگر فقط دوست میم بود،نه لازم بود خودم رو برای تمیزی عمقی اذیت کنم،نه واسه غذا
اما حالا...