بعد از نوشتن و خوندن،پاشدم و رفتم دوش گرفتم

و حالا میم باهام حرف نمیزنه

خیلی جالبه

توجه و سعی نکردنش برای من و خواسته هام

همیشه ری اکشنش احساسیه،یا میاد با بوس و مسخره بازی ،جو رو آروم کنه و عادی جلوه بده(که من دیوونه میشم از این اخلاقش)،یا بجای من،اون ناراحت میشه

یبار سعی‌ نمیکنه باهام درباره اش صحبت کنه

نهایتش میگه آروم باش

چشم عباس اقا!خیلی ممنون!

سر به هوا ترینه

گوشیش دستشه،سی ثانیه بعد دنبالش میگذره

هزاااار بار کارت و کلید گم کرده

کارای شخصی و روزانه شو انجام نمیده

منم ب د م م ی ا د هممممشششش تذکر بدم

چون خیلی ساده ن

و سعی نمیکنه حتی یادشون بگیره

فقط غر میزنه و ایراد میگیره،در صورتیکه اوضاع خودش خیلی خیته

امروز من کلی وایادم پا گاز و به سفارش ایشون،ماکارونی پختم

کل اون زمان،دراز کشیده بود و با تبلتم که داده بودم درستش کنه،بازی میکرد

بالاخره غذا رو کشیدم و خوردیم،میگه خبببب حالا بریم خونه رو مرتب کنیم،میگم من غذا درست کردم و خسته شدم،چند دقیقه استراحت لازم دارم،میگه آخه من که بلد نیستم (همیشه اینو میگه و از زیر کار درمیره)،بعدشم هی گیر داد بریم موهامو کوتاه کن

چند روزه اون هی میگه،منم میگم بلد نیستم

الانم با قهر رفت که سلمونی کارشو انجام بده

زشت سر به‌هوای غرغروی کثیف مسیولیت ناپذیر!!!