تمرینی برای نوشتن

https://www.instagram.com/reel/DKASfHBIrYy/?igsh=bWRmZ3JldHdvZzVm

مامان ،بعد از مدت ها که از قهر در اومدی،حالا لطف میکنی و به معنای آشتی،از اینستا برام اینا رو میفرستی

مادر من

به خدا که تمااااام سعی من اینه که مثل تو نباشم

تو همین الانش هم با این ویدیو فرستادن هات،کلی حس بد بهم میدی

بدنم همین الان هم کلی تغییر کرده،اما خراب نشده و نمیشه

داره به سختی با این تغییرات کنار میاد و طبیعیه،و بابتش ذره ای حس بد ندارم

اتفاقاً سعی میکنم روزهام رو مفید تر بگذرونم،و هیچ قصد ندارم از رویاهام جا بمونم(البته که از رویاهای تو خیلی وقته جا موندم و تو ول کن نیستی)

من نمیخوام هزاران بار خودم رو فراموش کنم

مامان،من از غریبه هایی که تو فضای مجازی دیدم،یاد گرفتم اولویتم خودم باشم،و راستش رو بخوای از وقتی مایع خوشبو گرونه رو میریزم رو لباس چرک های خودم،قسمت برشته ی ته دیگ رو برمیدارم،از بهترین شوینده ها برا پوستم استفاده میکنم،هر روز از عطر مورد علاقم میزنم و برا خودم لوازم تحریر میخرم،نه تنها بابت شون حس بدی ندارم،بلکه اصلا فکر نمیکنم که این هزینه ها الکی ان و میتونم کم شون کنم

چرا باید خودم رو فراموش کنم؟

حتی تراپی رفتنم فقط و فقط بخاطر علاقه ام به خودمه

هر روز در تلاشم بیشتر خودم رو دوست داشته باشم،چیزی که تو نه نشون دادی و نه انجام

نمیخوام پشت لبخند هام پر باشه از بغض هایی که قورت دادم

میخوام از ته دل بخندم،و اگر بغضی هم هست،بروزش بدم

من زنی نیستم و نخواهم بود که خودم رو وقف کسی کنم

متأسفم مامان،اما انقدر عوض شدم که کمتر ازت ناراحت میشم...