جدی تصمیمم رو گرفتم و به مامان میم هم گفتم

این خونه ای که توش هستیم، به اسم منه

گفتم نه میفروشم و نه کرایه میدم

اما اینجا زندگی نمیکنم

میم باید یه خونه برای زندگی فراهم کنه

خود میم که جدی نگرفته

اما من اول با خانواده ها مطرح میکنم و بعدش هم لازم شد، قانونی

وقتی میگه هییییچ کاری نکردم تو این زندگی، وقتی منکر همه ی خوبی هام میشه، وقتی حرمت نگه نمیداره و حتی فحش و کتک هم براش مهم نیست، من چرا حرمت نگه دارم

حتی به مادرش گفتم این وند ماه با این وضعم به خونه و غذای میم خیلی خوب رسیدم

و دیگه ادامه نمیدم

و میخوام لااقل پای این دو مورد، جدی بمونم

وقتی انقدر بد توصیفم میکنه، بزار واقعا همینطور باشم