309.برگشت
بله خب بالاخره رسید
منت کشی و کار کردن و الکی مهربون بودنت تموم شد میم
والا خوب نزدیک به یه هفته دووم آوردی
تو رو چه به آدم بودن؟!
امشب گفتم تا سر کوچه ( واقعاً تا سر کوچه) بریم پیاده روی، پاهام خیلی ورم داره و شب ها فقط هوا خوبه
گفتی اوکی
هی کش دادی
هی اورد دادی
هی فیلم دیدی
حتی من رو تا مرز لباس پوشیدن جلو بردی
و گفتی حوصله ندارم
و چون گفتم از اینکه سرکارم میزاری متنفرم، داد زدی سرم
هیولای عوضی
دلم میخواد کاری کنم
اما هیچی ازم برنمیاد
حتی برا دلجویی هم نیومدی
من چه احمقم
لعنت بهت
با اینکه میدونستم همین روزاس که برمیگرده اون اخلاق گهت
ولی باز خورد تو ذوقم
خاک تو سر گهم که انقدر این بچه باید ناراحت باشه همش
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴ ساعت 23:47
توسط همان بلابلا
|