خوشحالم که پریودی این ماه ،تو شلوغی های این چند روز گذشت و زیاد اذیت نشدم

از اوضاع نسبتاً راضی ام

خیلی بابت برنامه جدید خوشحالم

امروز هم که زیاد فشار نمیارم،فقط عصر با میم باید بریم یه خرید اساسی برا خونه انجام بدیم

و فقط کافیه ظرف ها رو بشورم و تمیز ها رو جابجا کنم

یه کوه لباس هست که باید شسته بشن،دلیلش هم سیزده به دره

با خانواده خاله رفتیم و تقریباً خوش گذشت

طبق معمول،بدلیل تغییرات هورمونی و عذاب وجدان بابت رقتارم تو دوران pms،علاقه م به میم فوران کرده و میخوام قورتش بدم

هوای بهار عالیه،وای خب امروز یکم دلم گرفته

امیدوارم

به خودم،به برنامه جدیدم،...

باید بیشتر اینجا بنویسم

ناخودآگاه یه محدودیت تعیین کردم

کلا هم با خودم میگم این قضیه که نوشتن نداره

فردا باید یه سر برم بانک،و بالاخره مخابرات و بیمه

پس فردا هم که استارت دوباره ی باشگاه عزیزم

پنجشنبه شام دعوتیم،زیاد با اقوام دور میم حال نمیکنم،ولی خب پا گشای ما هستش و ناچاریم بریم

یه مقدار که چه عرض کنم ،کلا حساب کتاب از دستم در رفته