خب بالاخره اردیبهشت هم رسید و تقریبا یک سومش گذشت و من درگیر pms بودم و حالام که پریودم

نمیدونم چرا تصورم عشق و حال و طبیعت گردی زیاد بود ازش

مخصوصا اینکه کنسل شدن شیراز ،خیلی زد تو ذوقم

کاش میم برای برآورده شدن خواسته هام،یکم بیشتر تلاش میکرد

ولی حتی در حد یک ساعت هم یادش نمیمونه

دوست داشتم حالا که کنسل شده،لا اقل برای جبران،زیادی بگردونتم

ولی خب با کلی اصرار،نهایتا یه دور با ماشین میزنیم

ولی خب من مثل میم نیستم،دیشب که گفت فردا میرم برای ثبت سفارش کامپیوتر جدید،کلی ذوق کردم

حتی تو این وضعیت مالی بد،باز هم مشوق میم هستم

مطمئنم میم برای سال بعد هم یادش نمیمونه،ولی خب من دپست داشتم برای اردیبهشت سال بعد،برنامه بریزه و پول جمع کنه

حتی برای تولدم ایده کادو دادم(پرواز با پاراگلایدر)،مطمئنم پیگیر اونم نمیشه و دقیقه نود یه کادوی دم دستی میگیره یا چه میدونم ،مثلا خودم رو میبره بیرون که یه چیزی انتخاب کنم

اول خواستم خودم اون سفر رو رزرو کنم،اما خب یادم اومد که من از خودم درآمدی ندارم که

پس تا سال بعد به خودم فرصت میدم به درآمد برسم و خودم برای خودم پرواز رزرو کنم

این از من و میم

از آشیونه بگم

خیلی اوضاعش بهتره،تمیز تر و مرتب تر،ولی خب غصه م میگیره وقتی بهش فکر میکنم،چون میم مطلقا کاری انجام نمیده،خصوصا خودجوش،نهایتا با چند بار یادآوری من،آشغالی که دو روزه بو میده رو میزاره دم در،وقتی هم خونه بهم میریزه،کلی بداخلاقی نشون میده و میگه اعصابم خورد میشه خونه اینجوریه

از اندرو خوندم که اگه روزی یکی دو ساعت وقت نمیزاری برای تمیز کردن و رسیدگی به جایی که توش زندگی میکنی،گاوی

این حرف زیادی من رو به فکر فرو برد

فکر اینکه من ناخودآگاه میم رو با شوهرای درپیت دور و بری هام مقایسه میکنم،و میگم درسته بدی هایی داره،ولی خب در ازاش اینجوری و اونجوری نیست که!

آیا من خودم رو لایق پارتنر بهتری نمیدونم؟

یعنی مطمئنم اگه از اندرو بپرسی،میگه که پارتنری که نه تنها هیچ کاری تو خونه انجام نمیده،بلکه بهداشت شخصیش رو هم خوب پیش نمیبره،و کلا سهل انگاره،کنسله

ولی خب مغز من میگه که در مقایسه با شوهرتی ملت،ببین این چه خوبه

نمیدونم،باید درباره اش با تراپیستم صحبت کنم

چند روز دیگه باشگاه رو استارت میزنم،جدی و منظم،این ورژن خودمو دوست ندارم

دوباره متوسل میشم به هبیت ترکر