55.خوشحالم مامان
خونه مامان،تو اتاق کوچیکه،دراز کشیدم
باد خنک کولر،سوسکی میاد و حال میده
قراره با مامان بریم بازار
با مامان کلی حرف زدیم
بهش گفتم تراپی میرم
اوکی بود کاملا
درباره بچگیم حرف زدیم
گفت اگر برمیگشتم عقب،سر درس خوندنت انقدر جفت مون رو اذیت نمیکردم
انقدر همیشه موهات رو کوتاه نمیکردم
پیشت درددل نمیکردم که وجهه بابات ،بد نشه پیشت
...
گفت اشتباه بوده کار هام
چقدر پذیرشش،بهم آرامش داد
چقدر کیف داد حرف زدیم
خوشحالم مامان
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳ ساعت 16:22
توسط همان بلابلا
|