این از اون حرف هایی هستش که دلم میخواست به خودم بگم

هرچند بعید میدونم چیزی دستگیرم میشد

چون بشدت معتقدم هیچ حرفی،حتی اونی که خود آینده ات بهت میگه،مثل تجربه کردن نیست

و من باید این تجربه رو زندگی میکردم که به این نظر برسم

اون هم نظرم درباره نقش خانواده در ازدواج

من فکر میکردم که خب تاثیر زیادی نداره

و میگفتم مهم اون طرف مقابله

بله مهم ترین فرد،کسی هست که باهاش زندگی میکنی

ولی اون شخص،چیزی نیست بجز بچه ی یه خانواده

یه خانواده که تاثیرشون رو ناخودآگاه خیلی بیشتر از خودآگاهه

خانواده ایی که کوچکترین عادت های فرد،تا بزرگترین اعتقداتش رو میتونی تو بقیه اعضا هم ببینی

انگار آدما هرچی جلو میرن،نزدیکتر میشن به چیزی که والدینشون هستن

یه نسخه ی یه کوچولو متفاوت از پدر و مادر

و اینکه وقتی با کسی زندگی مشترک شروع میکنی،یعنی خانواده اون شخص رو وارد زندگیت میکنی

و روتین میبینیشون

باهاشون معاشرت داری

و خیلی روی تو میتونن تاثیر داشته باشن

نینی عزیزم،باور کن خانواده ی آدما،خیلی مهمه

خودت رو ببین

درحال تکامل هستی

یه نسخه ی ترکیبی از مامان و بابا